ولفگانگ آیزر Wolfgang Iser، منقتد برجسته ادبی اهل آلمان، در نظریات خود پیرامون داستان و توانایی آن در اِعمال تخیل در واقعیت، چنین تعریفی از کاربرد ادبیات را ارائه می دهد:
اگر شکل پذیری طبیعت انسان و قالب های فرهنگی چندگانه و بی شمار او اجازه بدهد، ادبیات به همان سراسرنمایی که باید تبدیل می شود. چرا که محدودیت ها و ملاحظات رایجی که معمولاً در بسترسازیِ نهادهایی که انسان درگیرشان است، نمی توانند به همان شکل دست و پای ادبیات را نیز ببندند. به کارگیری داستان گونگی به ترین ابزاری است که می توان برای شکل دهی به تخیلِ بی شکل و قواره ما از آن یاد کرد.
اگرچه داستان نمادهای تازه ای از واقعیت در اختیار ما می گذارد، و در عین حال به خودیِ خود پدیده ای لذت بخش نیز هست، اما مهم ترین کاربردش گسترش مراتب واقعی نمودنِ شکل پذیری اساسی انسان است که همان تخیل نام دارد. انسان می باید الزاماً به کمک همین شکل پذیریِ خود تعریف و تحلیل شود. و متون ادبی یکی از عواملِ واقعی نمودنِ تخیل به شمار می روند.