نگاه احمد آرام، نویسندهی داستان کوتاه و رمان و نمایشنامهنویس، به ادبیات:
ادبیات برای من یک راز است. از آغاز (روزهای دبستان) که نمیشناختمش اما مینوشتم و مدام فکر میکردم سرانجام چه خواهد شد؟ کیهان بچهها و اطلاعات کودکان آن روزها مرا میرساند به پاورقیهایی که در آنها اوج داستانها جادویم میکرد. دقیقاً در دههی چهل که شانزدهساله بودم، یعنی در اوج اندیشهی هستیگرایی، همه از سارتر پیروی میکردند و من نیز به کتاب ادبیات چییست؟ رسیدم و خواندنش برایم دشوار بود اما توانستم به ذرهای از آن راز برسم. داشتم از شانزدهسالگی دور میشدم که ساموئل بِکِت گُل کرد؛ ادبیاتی دور از دسترس و نافهمیدنی. همین هم باعث شد تا بِکِت را دوست بدارم چراکه هرچه بیشتر میخواندم کمتر میفهمیدم و این لذتی را به من منتقل میکرد که هرجا میرفتم در انتظار گودو با من بود، همچون کودکی که داشت در آغوشم بزرگ میشد، با زبانی گنگ و انتزاعی. از آن پس بود که تمامیِ راز ادبیات را در آثار بِکِت پیدا کردم چراکه انسان نیز جزوی از همین راز بود. با اینهمه، اگر به طور مطلق بدانم ادبیات چیست دیگر ادبیات برایم حلاوتی نخواهد داشت. پس میگذارم ذرهای از آن راز مقدس تا هنگام مرگ با من بماند.
گفت و گوی کامل را در دوماهنامه شماره ۲۵ بخوانید.