مسعود بُربُر، نویسنده و پژوهشگر ادبیات، از چیستی و تعریف ادبیات میگوید:
کتابخانهی بزرگی را تصور کنید که در هر کتابش جهانی خیالی برای گشودن و زیستن به شما عرضه کردهاند و هر جهان بخت تجربهی ماجرایی هیجانانگیز، خطرناک، جادویی، خیالانگیز، اندوهناک، آرام، یا سرخوش را به شما میدهد بیآنکه با این تجربه کوچکترین خطری تهدیدتان کند و هر زمان هم خواستید میتوانید به اقامتتان در هر یک از این جهانهای خیالی پایان دهید. ادبیات برای من چنین بهشتی است. برخی مفاهیم و واژگان هستند که هر کسی بهمحض شنیدنش تصور روشنی ازشان دارد اما به محض اینکه پای تعریفشان به میان میآید کار سخت میشود. اینها بیشتر مفاهیمی بسیار ژرف و بهگمانم تنیده در ساختار دستگاه عصبی بشرند. وقتی میگوییم «وجود»، «آزادی»، «مِهر»، یا «لذت»، با چنین مفاهیمی روبهروییم. از دید من روایت، داستان، و ادبیات هم از آن دسته مفاهیمی هستند که آنقدر همراه ما تکامل یافته و در دستگاه عصبی و فضای میاناذهانی و اجتماعی ما تنیده شدهاند که بهآسانی نمیتوان تعریف یکه و جامعومانعی برایشان ارائه کرد. آنگونه که من به ادبیات میاندیشم شاید بتوان گفت ادبیات «بازنمایی هنریِ جهانی ذهنی در رسانهای زبانی» است.
گفتوگوی کامل را در دوماهنامه شماره ۲۷ بخوانید.