«شهخاک»، سفری از خود تا خود
نوشته: امیرحسین امیربهزادی
«شهخاک» داستان گمشدههای ماست در روزگاری بیسامان، داستان گامهایی که برداشتنشان پیشکش، حتی فکر به آنها نیز برای بسیاری از ما محال و رؤیاست. «شهخاک» داستان همان چیزهاییست که این دیار تاریک، پرتافتاده و خاکخورده را به سرزمینی فرازمند و رخشان بدل میکند. «شهخاک» داستان شهامت، شجاعت و جسارت است، داستان ایستادن و رویارویی با ترسهای تعریفشده، تزریقشده و بدیهی انگاشتهشدهی آدمی، داستان گذراست، گذر از محدودهها و مرزهای نخنما و پوسیده اما دیکتهشده و تقدیسشده، گذر از خود، گذر از خودِ فرسوده و متعین و برساختن خودی تکین و جلایافته. شاید بسیاری از ما در رویاروییِ اتقاقی و ناخواسته با خطرها، واکنشهایی شجاعانه و جسارتآمیز از خود به یاد داشته باشیم اما اینکه پا در راهی سراسر ناشناخته بگذاریم، راهی که هر خموپیچاش میتواند کمینگاه رویدادی باشد، دل به خطر سپردن است، ذات و معنای خطرمندیست و این تمام آن چیزیست که ما در روزگار امناندیشی، نیکخواهی و عافیتجویی به تمامی باختهایم. (بیشتر…)