نقد ادبی در زمانه عسرت
(یادداشتی بر بحران نقد ادبی معاصر ایران)
نوشته: مرداد عباسپور
چند وقت پیش که تاریخ نقد جدید رنه ولک را میخواندم، فکر کردم ما در تاریخ ادبیات معاصر، بهویژه در این چند دههی گذشته، نهتنها منتقد ادبی خوب بلکه حتی منتقد ادبی بد هم نداشتهایم. کسی که کارش صرفاً نقد کردن باشد و نه حتی خوب نقد کردن. مانند آنچه در ادبیات اروپای قرن ۱۹ و ۲۰ داشتهایم. مثلاً هیپولیت تن و سنت بوو در اروپا و بلینسکی در روسیه. کسی که ـ به زبان ساده ـ فقط نقد بنویسد و کار دیگری انجام ندهد. کسی که از روی تفنن نقد ننویسد. کسی که امروز نقد ننویسد و فردا سر از کار دیگری در بیاورد؛ مثلاً بنگاه معاملات اقتصادی و بازار بورس و املاک و این چیزها. بعد، فکر کردم در این وضعیت غیابِ نقد، همین مقدار ادبیات و همین مقدار داستان نیمبند و نارس هم جای شکرگذاری دارد. حتی شاید بشود گفت جای تقدیر و ستایش. (بیشتر…)